پایگاه اطلاع رسانی حقوق

مشاوره حقوقی عدل گستر منیره کامران

پایگاه اطلاع رسانی حقوق

مشاوره حقوقی عدل گستر منیره کامران

خدایا همواره تو را سپاس می گذارم ، که هر چه در راه تو و در راه پیام تو پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم ، آنها که باید مرا بنوازند ، می زنند ، آنها که باید همگامم باشند ،سد راهم می شوند، آنها که باید حق شناسی کنند ،حقکشی می کنند، آنها که باید دستم را بفشارند ، سیلی می زنند ، آنها که باید در برابر دشمن حمله کنند ، پیش از دشمن حمله میکنند و آنها که باید در برابر سم پاشی های بیگانه ستایشم کنند ، تقویتم کنند، امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند ، سرزنشم می کنند ، تضعیفم می کنند ، نومیدم می کنند ،متهمم می کنند، تا در راه تو از از تنها پایگاهی که چشم یاری دارم و پاداشی ،نومید شوم ، چشم ببندم ، رانده شوم …تا تنها امیدم تو شود چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند ، تنها از تو یاری طلبم ، تنها از تو پاداش گیرم ، در حسابی که با تو دارم شریکی نباشد تا :

تکلیفم با تو روشن شود ، تا تکلیفم با خودم معلوم گردد تا حلاوت اخلاص را که هر دلی اگر اندکی چشید ، هیچ قندی در کامش شیرین نیست _ بچشم .


نویسندگان
آخرین نظرات

۹ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

دلم گرفته؟

منیره کامران | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ب.ظ

بعضی رفتارها باعث میشود ویندوزم دیگر بالا نیاید و دوست داشته باشم سخت افرازانه تادیب کنم دیگران را!

نمونه هایش: آدم هایی که پارتی بازی میکنند توی صف نان و مرغ! آدم هایی که از شیرمرغ تا جان آدمیزاد اخبار را میبینند وبعد زرتی کانال را عوض میکنند و میگویند "همه شون دروغ میگن". دکترهایی که هنوز دردت را نپرسیده اند خودکار دستشان میگیرند و دفترچه را باز میکنند. مجلاتی که مدام فوتبالیست ها و بازیگران را روی جلد میبرند آن هم با تصاویر آتلیه آی و....

اما رفتارهایی دیده ام که باورم میشود به قول احمد شاملو"انسان دشواری وظیفه است".

مصداق هایش:کارمندهایی که وظیفه شان را به درستی انجام میدهند چه رییسشان باشد چه نباشد. پدرم که تا سالیان سال سهم صبحانه اش را در اداره تا زیرزمین میبرد و به آبدارچی پیر و نابینایشان میداد. دوستانی که گاهی تماس میگیرند و میگویند"فقط خواستم صدات رو بشنوم". راننده هایی که راه میدهند به دیگران. راننده تاکسی هایی که اول صبح نمی گویند "اگر پول خرد داری سوار شو". نابیناها و معلولینی که دستفروشی میکنند اما گدایی نه. کسانی که اگر آقا باشی و کنارشان بنشینی توی تاکسی توهین آمیز خودشان را نمیکشند آن طرف تر یا بدتر اینکه اگر خانم باشی و کنارشان بنشینی توی تاکسی از اول تا آخر مسیر با گوشه چشم نگاهت نمیکنند و حتی وحشتناک تر اینکه سر پیچ ها و به بهانه پیچ ها خودشان را نمی اندازند روی تو .کسانی که موقع پخش سرود ملی زیر لب زمزمه اش میکنند. قاریانی که توی جلسات اداری معنای قرآن را هم میخوانند. آدم هایی که خودشان را به آن راه نمیزنند. پزشک هایی که نحوه مصرف داروها را حالی میکنند به بیمارها. دکترهایی که خوش وبش میکنند با مریض هایشان. آدم هایی که فقط دنبال" نون" نیستند. آدم هایی که "خیر"ی ست در "خیر"گفتنشان......

  • منیره کامران

حافظ میگه؟

منیره کامران | پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۵۸ ب.ظ


هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب ...

باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور .



  • منیره کامران

برخی اصلاحات جالب حقوقی در امتحانات

منیره کامران | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۶ ب.ظ

نقل از یکی از استادان حقوق جزا 

در حین اصلاح اوراق امتحانی دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد با کلمات و جملاتی روبرو شدم که در نوع خود جالب و موجد شگفتی بود. علیرغم تاکید در کلاس مبنی بر دقت در نوشتن صحیح کلمات، برخی از دوستان اصطلاحات زیر را به کار برده بودند :

عف = عفو

تقاظا = تقاضا

دادگاه هم ارز = دادگاه هم عرض

خطای محز = خطای محض

فازل دیه = فاضل دیه

الاعقرب  = الاقرب

تقسیر = تقصیر

ممیض = ممیز

العان = الان

رای اسراری = رای اصراری

سرف نظر = صرف نظر

حل دادن = هل دادن

قاعده اعتماد = قاعده احتیاط

منضور = منظور

پیش گیری = پیشگیری

ماه عسل = ماحصل (عبارت یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد برادر)

ملاحضه = ملاحظه

ازهان = اذهان

تعقیر = تحقیر

قید حیاط = قید حیات

سوء زن = سوءظن

تشویق = تشویش

امتنا = امتناع

تصری = تسری

مرجع رسیدگی به قتل از نظر یکی از دانشجویان :

مرجع رسیدگی بدوی = پزشکی قانونی

مرجع رسیدگی اساسی = دادگاه تهران

مرجع رسیدگی تجدیدنظر = دادگاه بدوی

 

اما جالب ترین عبارت متعلق به یکی از دانشجویان خواهر بود تحت این عنوان که :

رسیدگی به قتل عمد در صلاحیت اداره ثبت می باشد!!

 

 

به نظر شما دلیل این بی سوادی محض ـ صرف نظر از اینکه برخی از اشتباهات ناشی از استرس یا تعجیل بوده است ـ در بین برخی از دانشجویان چه می باشد؟


  • منیره کامران

داستان طنز عدل گستر

منیره کامران | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ

آیا بخاطر ترس از شکنجه جای هر اعترافی باز است؟
خودتان قضاوت کنید 

صبح زود پانزدهم اوت 1518 در کوچه "نیزارتنگ" تاجری بنام دوگزینس را با نیزه ای که از پشت مقتول وارد و از سینه او خارج شده بود، از پا در آورده بودند و مامورین انتظامی نسبت به آهنگری بنام "توماس میلیو" که ساکن " سن بار تولومه " بود ظنین شده و دستگیرش ساختند. آهنگر اظهار داشت که شبهای چهاردهم و پانزدهم ماه اوت را در یکی از اصطبلهای دهکده " گاستله" گذرانیده و فاصله دهکده تا شهر آنقدر زیاد است که نمیشود نیمه شب در گاستله و صبح زود در شهر بود .
  • منیره کامران

مشاوره حقوقی رایگان با چاشنی طنز تلخ

منیره کامران | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

مشاوره حقوقی رایگان با چاشنی  تلخ

مشاوره حقوقی رایگان


سوال : با توجه به اینکه مهریه همسر من حدود 500 میلیون تومان است ولی دیه او فکر کنم یه 90 میلیونی باشد لذا به نظر شما بهتر نیست که به جای پرداخت مهریه اش با خودرو از روی او رد شوم و سپس دیه اش را بپردازم؟

پاسخ : مسلم است که بهتر می باشد فقط نباید فراموش کنید که گاهی عزرائیل هم از پس برخی زنان بر نمی آید پس به نفعتان است پس از رد شدن از روی همسرتان، مجددا دنده عقب گرفته و چندبار رفت و برگشت از رویش رد شوید و جهت محکم کاری چندتا دستی و تیکاف هم روی جسدش بکشید سپس با اورژانس تماس بگیرید!

سوال : به موجب ماده 179 قانون مدنی، شکار کردن موجب تملک است پس چرا آقای قاضی، پسران پولداری که توسط من شکار شده اند را به تملک من در نمی آورد؟

پاسخ : مقصود از شکار، استفاده از تیر مخصوص کمان یا تیر اسلحه می باشد و استفاده از سلاح چشم و تیر نگاه جهت شکار شامل این ماده نمی شود. مضافا اینکه شکار شامل حیوانی می شود که ذاتا حیوان است نه انسانی که با دیدن چشم و ابروی شما خر شده!

سوال : یکساعت پیش، عاقد از طریق اینترنت و چت روم، در حال جاری کردن صیغه عقد دائم من و پسر مورد علاقه ام که در شهر دیگری زندگی می کند بود که درست در لحظه ایکه من می خواستم جواب بله را بدهم بواسطه خرابی خطوط، دیسکانکت شدم. حالا تکلیف صیغه نیمه کاره ما چیست؟

پاسخ : شما فقط باید بروید و دعا کنید که در فاصله دی سی شدن تا کانکت مجددتان، هیچ دختری از دخترانیکه در اد لیست یاهوی پسر مورد علاقه تان حضور دارند، آن نشده و پی امی حاوی لفظ « بله » برای او نفرستند وگرنه عجالتا باید باز هم سال ها صبر کنید تا شاید دوباره تقی به توقی بخورد و یکنفر حاضر به ازدواج اینترنتی و آنلاین با شما گردد.


  • منیره کامران

حرف های ساده و صمیمی

منیره کامران | يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۲ ب.ظ

به سلامتیه مادرم ! تنها کسی که همیشه بیشتر از خودش و بیشتر از خودم به من “اهمیت” داده


به سلامتی پدری که همیشه سخت ترین ها را داشت که من بهترین ها را داشته باشم …

  • منیره کامران

محرم

منیره کامران | شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۴ ب.ظ

مُحرّم، خیمه ای است که محبان خاندان نور در آن
به شراب طهور اشک و عزا دعوت شده اند . . .
فرارسیدن ماه محرم تسلیت باد

امام حسین کیست؟

 قبــــــــل از اینـکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضــــــــاوت کنی 

کفشـــــــــــــهای من را بپـــــــــــوش و در راه من قدم بزن.

از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من عبور کردم

اشکــــــــــــهایی را بریز که من ریخــــــــتم

دردها و خوشــــــــــــیهای من را تجــــــــــــربه کـن

سالهایی را بگذران که من گذراندم ...

روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم

دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن

همانطور که من انجام دادم ...

بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

❀خداوند انقدر مهربان هست که میفرماید:

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صدبار اگر توبه شکســـــــتی بازآ

  • منیره کامران

محرم و امام حسین (ع)

منیره کامران | شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۰۴ ب.ظ

حسین بیشتر از آب، تشنه‌ لبیک بود افسوس که به جای افکارش زخم‌ های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
نه این که نباید برای مظلومیت حسین و اهل بیتش گریست؛ 
نه این که نباید برای لب‌ های تشنه‌ی علی اصغر گریه نکرد؛
 یا این که کودکان خیام حسین که زیر شلاق اشقیا خرد می‌شدند و هیچکس نبود تا آنها را در پناه خود گیرد، مگر می‌توان از یاد برد؟
 یا این که مگر می‌شود آن روز را از یاد برد که عباس چگونه خود را به نهر علقمه رساند و مشک‌های عشق را پر کرد از آب، اما جرعه‌ای ننوشید از آن؛
 چرا که زنان و کودکان تشنه‌اند، زنان خیمه‌گاه دیگر نمی‌دانند با کودکان تشنه چه کنند. لبیک یعنی این....... مگر می‌شود آن همه قساوت را فراموش کرد، اصلاً مگر تاکنون فراموش شده است؟!
می‌توان علی اصغر را از یاد برد؟ آن هنگام که حسین علی اصغرش را بر روی دست به سوی سپاه یزید برد و جرعه آبی خواست برای کودک شش ماه‌اش، با تیر سه شعبه پذیرایی‌اش کردند و می‌دانست که اینگونه می‌شود. اما حسین بیشتر از آب، تشنه‌ی لبیک بود... لبیک یعنی هنگامی که حسین یارانش را دور خود جمع می‌کند در سیاهی شب؛ به آن جماعت می‌گوید که قرار است چه شود. آنها که می‌مانند لبیک گفته‌اند؛ بدا به حال آنها که رفتند. 
لبیک یا حسین یعنی جان را فدای حسین کردن؛ لبیک یا حسین یعنی بی‌قرار شدن؛ یعنی بدرقه کردن به سوی رهایی و پرواز و آنگاه که پیکرش را برای مادر می‌آورند بگوید؛ مرا پیش فاطمه زهرا(س) رو سفید کردی؛
 حسین فرزند مکتبی است که هنرِ خوب شهید شدن را خوب آموخته بود و شهادت جنگ نیست، رسالت است، پیام است. و آن جمله زیبا که گفته است
«حسین بیشتر از آب، تشنه‌ لبیک بود، افسوس که به جای افکارش زخم‌های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند» .


  • منیره کامران

انتخاب از نگاه یک وبلاگ نویس

منیره کامران | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ق.ظ

با تشکر از نویسنده محترم وبلاگ کمش

خیلی خوشحالم که شش نفر از نوزده کاندیدای شورای شهر وبلاگ دارند. در دوره قبل فقط آقای دهاقین وبلاگ داشتند. به نظر من این یه پیشرفت خوب محسوب می‎شه. این کاندیداها با همین یک کار نشون دادند که یک قدم از بقیه جلوترند. کسی که وبلاگ می‎نویسه یعنی پا به عصر جریان اطلاعات گذاشته. بعنی شهامت زندگی در اتاق شیشه‎ای و شهامت در معرض نقد قرار گرفتن رو داره. این یعنی از اعتماد به نفس کافی برای مواجهه با نظرات دیگران برخورداره...
...

چند روز پیش این سوالات رو برای تمام این دوستان فرستادم:

1 - از نظر شما "حقوق شهروندی" شامل چه حقوقی می‎شود؟

2 - آیا معتقد به اطلاع رسانی شفاف به مردم هستید؟ در این زمینه دقیقا چه برنامه‎ای دارید؟ اگر اعضای شورا تصویب کنند که مذاکرات شورا محرمانه بماند آیا شما این مصوبه را قانونی می‌دانید و به آن عمل می‎کنید؟
3 - نظرتان درباره برگزاری علنی جلسات شورای شهر چیست؟
4 - آیا حاضرید برنامه و بودجه شهر را در ابتدای سال و قبل از اجرا منتشر کنید؟
5 - برای اطلاع از نظرات مردم دقیقا چه برنامه‎ای دارید؟ کانال ارتباطی شما با مردم چیست؟
6 - نظر شما درباره ادامه کار آقای شفعتی در مدیریت شهرداری چیست؟



بیشتر دوستان هم زحمت کشیدند و پاسخ دادند. این پاسخ‎ها حاوی نکات جالبی هستند که می‎تونند به انتخاب کمک کنند و البته اینجا هم ثبت می‎شند تا ملاکی باشند برای سنجش عملکرد این عزیزان در صورت راهیابی به شورا.
ضمن تشکر از تک تک این عزیزان، پاسخ‎ها رو در ادامه مطلب تقدیم می‎کنم. نظر خودم رو هم در آخر هر پاسخ عرض کردم.



پ.ن: به نظرم صرفا با یک سوال و جواب نمی‎شه به کسی رای داد اما این سوال و جواب می‎تونه سطح دانش و بینش افراد رو نشون بده. و البته میزان شفافیت و احترام به مخاطب و... رو.
با توجه به سوال و جوابی که با اون‎ها داشتم به این عزیزان رای می‎دم:

آقای جواد عصاری
خانم منیره کامران
آقای کامران میرمحمدی

و با اطلاعات دیگری که از جامعه کسب می‎کنم چهار نفر بعد رو هم انتخاب می‎کنم.

و البته به آقای حسن روحانی هم رای می‎دم؛ رای به اعتدال و اصلاح امور...

 

  • منیره کامران